چقدرسخته که باشم تو نباشی/چقدر سخته ببینم رفته باشی/همیشه با من و با من تو بودی/

 همیشه همدم غم هام تو بودی/ دیگه باکی بگم باکی بخندم؟/دیگه باکی بگم از غم و دردم/ یادت

 هست اون عهدی که من با تو بستم؟/بمونم در کنارت تا زنده هستم .

صد افسوس

سلام به تمام دوستای گلم که بهم تولدمو تبریک گفتن

از همتون متشکرم مخصوصا از بهترین کسم علیرضا جونم

کمال تشکر رو دارم خیلی دوستت دارم عزیزم

پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم

باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم …
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …
باز باید مواظب اشک هایم باشم …
باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم

تولد تولد تولدت مبارک

پیشاپیش تولدت مبارک عزیزم

واست آرزوی موفقیت و سر بلندی در تمار مراحل زندگی رو از خدا دارم

سلام به همگی روز دوشنبه 92/06/18 روز تولد یکی از عزیزان منه

تولدش یادتون نره

عزیزم ، نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان

و صدایت آرام تر از نسیم بهار  . . .

تولد آسمانیت مبارک

خدایا چرا.....

وقتی عصبی پشت فرمون نشستن......
وقتی به خواهرشون زور میگن .........
وقتی مامانشونو میبوسن.....
وقتی واسه تک دوس دخترشون خواستگار میاد و دپرس میشن...
وقتی بخاطر فوتبال از کار وزندگی میوفتن......
وقتی بهش میگی دپرسم میگه غلط کردی بیا بغلم ببینم.....
وقتی تو بغلش اشک میریزی با دستاش صورتتو میگیره میگه دیونه تو منو داریا...

وقتی رفتی تا آخر برو

وقتی ماندی تا آخر بمان

این تن . . . .خسته ست. . . .

از نیمه رفتن ها. . . . . . . . .

از نیمه ماندن ها. . . . . .

دردناکتـــــرین جدایی ها آنهایی هستند که نه کسی گفت چــــرا ؟؟؟؟ و نه کسی فهمید چـــرا ؟؟؟؟

چــیـــزهــــایـــــی وجــــود دارد کـــه نــمیخـواهـیـم اتـفــاق بـیـفـتـد

امـا مــجــبـوریــم بــپــذیـریــم…

چــیـزهــایــی کــه نــمــیــخــواهـیــم بــدانـــیــم

امـــا مــجـــبــوریـــم یــاد بــگـیـریـم….

و ادمـــهـــایـــی کــه نــمــیــتــوانــیــم بــدون آنــها زنــدگـــی کنیم

امــا مـــجـــبـــوریــــم رهــــایـــشـــان کـــنـــیـــم…

دزدی بلد نبودم

حتی با کلیدی که دستم دادی ،

فقط درهای پشت سرم را قفل کردم ،

تمام من را تو دزدیدی ...

من فقط دوستت می‌داشتم

زندگی!!!

اگه همه آدمهای دنیا کنارت باشن

همیشه دلتنگ کسی میشی

که نمیتونی کنارش باشی … !!!

این روزها حسـﮯ دارم

آمیختـﮧ با دلتنگـﮯ. . .

بازوانـﮯ مـﮯخواهم ڪـﮧ تنگ در برم گیرد

اما نـﮧ هر بازوانـﮯ !

تنها... حصار آغوش" تو "

انتظار َت . . .

گمشدن َت . . .

رفتن َت . . .

نبوسیدنَ ت . . .

جای خالی َت . . .

نیامدنَ ت . . .

با خود در این فکرم ، من خود ” لغت نامه ” درد م !