تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 9:59 | نويسنده : کفایت

 اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ*لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ*

دلــتنگ که میشـوم
بــغــض میکنـم
می آیـم پــشــت صفــحـه ی مــانـیتــورم
دردادل میـنــویســم و صــورتـک میــگذارم
صـورتکی که میـخنـددJ

و پـشــتـش قــایــم میـشـوم
و فکر میکنی که میــخـنـدم
اشکهــایم می آیــند و مـن
مدام بـا صورتـک مـجــازی مـیخــندم
تــو میــخــندی
بــاورمت میشود

اینه کار هرروز منه...
اشـکهــایـم روی گــونــه ام مــیخـشکانم

"باران"

 لاَ إِل*

بعضی چیزها را " باید " بنویسم

نه برای اینکه همه " بخونن " و بگن " عالیه "

 
برای اینکه " خفه نشم "
 
همین !!

 

لطفاقبل این که نظر بزاریندAbout""بخونیند --> --->


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 9:53 | نويسنده : کفایت



خُدایـا شَبیہ بادکُنکـ شده ِام…

 

اَز بغض هـایے که ِ بہ اِجبـار فُرو داده ِام

 

اِلـــــتِماسَت میکنَم

 

فَقط یک سـوزَטּ

 

تکہ ِ تکہ شدَنم با خــودَم..

 





باور کن از تپش می ایستد این قلب بی صاحاب من . . .

وقتی عطر خاص تو نمی پیچد حتی در خواب و خیال من !

 



درست است یک طرفه بودن همه چیز را خراب میکند اما . . .

به حد مرگ دوستت دارم حتی اگر این عشق یک طرفه باشد !

رویای با تو بودن افتخاریست که نصیب هر کسی نمی شود . . .

 





روزى بودنم آرزو میشود



آن روز جاى من خوب است و حال تو خراب



و به گمانم آن روز نزدیـــــــک است

 



 

 

نه رفیق بیا ذهن های مریض را برایت معنی کنم:

 

ذهن مریض آنیست:

 

 که به بهانه ی شلوغی واگن وبه بهانه ی ترمز ؛خودش را به زنها میمالد

 

ذهن مریض آنیست:

 

 

که به بهانه جا نبودن در اتوبوس ،خودش را به زن ها میچسباند

 

ذهن مریض آنیست:

 

که وقتی دختری کنار خیابان منتظر تاکسی است ؛ قیمت بپرسد

 

ذهن مریض آنیست :

 

 که شیطنت های خاص دختران را فاحشه گری میدان

 

اینجا بعضی مردهایش از کمبود ،

 

 همه دخترها را فاحشه میدانند ؛جز مادر و خواهر خود

 


 



مــــَرد ..

چــیزی داره بــه نـــام ِ غـــرور !

بــرای هـــمین هــمه فــکر مــیکـنن دلــش از ســنگــه…

وگـــرنـه ..

هـــزار بــار بــیشتر از زن بـه احـساسـات و نوازش نــیاز داره…

بــاور نــداری ؟؟؟

آهـــنگــی غــمگـین تـر از صــدای گـریـه ی مــرد ســراغ داری ؟؟

 





بَـعـضـے وقـت هـا سُکـ♥ــوُت مـیِـکُـنـے ...


بـَـعـضـے وَقـت هـا سُکـــوُت مـیـکُـنـے ...

 



بـآ هـَ‗__‗ـم قـَ‗__‗ـهر کـَرבیـ ـم

فـِکـ‗__‗ـر کـَرבَم בیـگـَ‗__‗ـر مـَ ـرآ בوسـ‗__‗ـت نـَבآرَב …

رَفـ‗__‗ـتـَ ـم یـہ گـ‗__‗ـوشـہ اے نـِشـَ ـسـتـَ ـم …

چـَنــב قـَطـ ـره اَشـ‗__‗ـک ریـخـ‗__‗ـتـَ ـم …

خـوآبـَ ـم بـُ‗__‗ـرב … بیـ‗__‗ـבآر کـہ شـُ__‗ـבَم …

مـ__‗ـآבَرَم گـُفـ__‗ـت

نمـے בآنـے از בیـشـَ__‗ـب تـآ صـُ__‗ـبـح …

چــہ بـآرآنـے مـے آمـَ__‗ـב ..

 





من از تمام آسمان یک باران را میخواهم...

 از تمام زمین یک خیابان را...

 و از تمام تو...

 یک دست که قفل شود در دست من...

 





خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است

 





آرزو دارم فراموشت کنم اما چگونه؟
از نهیب سینه خاموشت کنم  اما چکونه؟
آروز دارم در آغوشت  کشم من بی مهابا
دست خود را حلقه بر دوشت کنم اما چگونه؟
دست هایت را  بگیرم پیش  چشمانت بمیرم
زلف خود را همچو تن پوشت کنم اما چگونه؟
سر به دامانت گذارم تا که جان در سینه دارم
خواب نازی در کنج آغوشت  کنم اما چگونه؟

 



 

مرا آن دیده ی تر می شناسد
مرا از خویش بهتر می شناسد
به جرم عاشقی ها سر ش
ناسم
مرا ازپشت خنجر می شناسد . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
زندگی شبیه شعریست ؛ قافیه هایش با من ، ” تو ” فقط همیشه ردیف باش !
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
تنهایی را ترجیح میدهم
به تن هایی که روح
شان با دیگریست . . .
♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦.♦
دلگیر نباش ، تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد ، باید عوض میکردی قفل تمام آرزو ها را . . .

 

 

 



 



 

 



 



 

 








میخواستم که بنویسم که عشق زیباست اما نوشتم جدایی چه سخت است

میخواستم بنوسم دوستت دارم اما نوشتم دوستم بدار

خواستم بنویسم زندگی با تو خاطره است

اما كشيدم تنها ترين تنها

 





ﻋﺸــــــﻖ

ﻧــــﻪ ﭘــــﻮل میﺨــــﻮﺍد …

ﻧــــﻪ زیبایــــی

و ﻧــــﻪ هیــــچ چیــــز دیگـــــه ….

ﻓﻘـــــــــــﻂ ” ﺩﻭ ﺗــــﺎ ﺁﺩﻡ ” میخــــــــﻮﺍﺩ …

تاکید میکنم : آدددددددددددم!

 









گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود


گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد


گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود


گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند


مواظب بعضی یک ها باشیم !


در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …

 



 


برچسب‌ها: كـشتي هـايم غـرق نـشـده, امــا در هـيـچ بـندري كــسي به انتظار برگشتنم ني, و بازهم انتظار
| جمعه پانزدهم شهریور 1392| 7:22|admin| 12 ƆOММЭЛт



 


1- بعضی شب ها حال عجیبی دارم…

2- یه دلتنگی

3-  یه بغـض

4-   یه دلواپسی بـزرگ

6-نه بخاطر اینکه تنهام…

7-به خاطر اینکه بـریدم

8-حتی از خودم…


برچسب‌ها: یه دلتنگی, بعضی شب ها حال عجیبی دارم… یه دلتنگی یه بغـض یه د
| پنجشنبه چهاردهم شهریور 1392| 9:42|admin| 12 ƆOММЭЛт





گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود


گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد


گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود


گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند


مواظب بعضی یک ها باشیم !


در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …

 



 



تـوـﮯ ایـن دنـیـا هـمـیـشـﮧ

بـعـضـﮯ هـا بـراﮯ بـﮧ جـایـﮯ رسـیـدن

و بعـضـﮯ هـا بـعـد از بـﮧ جـایــﮯ رسـیـدن

هـمـﮧ چـیــز را زیــر پـا مـﮯ گـذارنـد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

روزگـاریـسـت کـﮧ آدم هـا فـقـط سـقـف مـشـتـرک دارنـد

نـﮧ زنـدگـﮯ مـشـتـرک

 




تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 9:52 | نويسنده : کفایت
 

به راه عمر صدها قصه دیدم

 

سفرکردم حکایتها شنیدم

 

نفهمیدم چه شد تا اینکه روزی

 

سرکوی رفیق بازی رسیدم

 

غلامم چاکرم لوتی بفرما

 

همینها شد همه عشق وامیدم

 

بدون هیچ حرفی یا سوالی


پیاله هر کسی دادسر کشیدم

 

ولی افسوس با هرکه نشستم

 

رفاقت کردمو خیری ندیدم

 

چشام بارونیو قلبم شکسته

 

از این دنیا و اهلش دل بریدم

 

 


تاريخ : یک شنبه 5 آبان 1392 | 9:52 | نويسنده : کفایت

در کوچه های دلم ....

 

مشکوک قدم نزن !!!!

 

اینجا جز خودت......

 

کسی نمی یابی .....!!!!

 


تاريخ : چهار شنبه 24 مهر 1392 | 20:29 | نويسنده : کفایت


تاريخ : چهار شنبه 24 مهر 1392 | 20:29 | نويسنده : کفایت


تاريخ : چهار شنبه 24 مهر 1392 | 20:24 | نويسنده : کفایت

 

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
ashe jadid www.3et.ir 19 عکس های عاشقانه آذر ماه
تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری ششم www.pichak.net کلیک کنید
بگو دوستت دارم …
شهیدم کن …
مالیات ندارد این گلوله ای که از دهانه لبهایِ تو شلیک می شود !
.
.
.
هی تو کمی نزدیکتر بیا ،
اما چیزی نگو
بگذار فقط ،
بگذار چشمهایمان این همه دوست داشتن ها را زیرنویس کنـــد
.
.
.
حرفهای زیادی بلد نیستم …
من تنها چشمان تو را دیدم و گوشه ای از لبخندت که حرفهایم را دزدید …
از عشق چیزی نمی دانم اما دوستت دارم کودکانه تر از آنچه فکر کنی !
 
.
.
.
با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا
بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !
خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام …
تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :
دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !
.
.
.
انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله!
هنوزم دوستت دارم
.
.
.
امروز یه کار ضرورى دارم و اون دوست داشتن توئه …
دیروز هم همینطور بود
فردا هم همینطوره !
.
.
.
.
دوست داشتن ؛ زبان ٬ زمان ٬ راه ٬ دلیل ٬ نشانه نمی خواهد
دوست داشتن دل می خواهد
و یک “من” می خواهد و یک “تو
.
.
.
بانو !
آن پیرهن قرمز پولک دارت را بپوش و مثل یک ماهی به آغوش من بیا …
من هنوز دریا دریا تو را دوست دارم …
.
.
.
باران می بارد ! به حرمت کداممان ؟! نمی دانم !
همین اندازه می دانم که صدای پای خداست !
شاید دلی در این حوالی گفته باشد دوستت دارم !
.
.
.
ما
به هم نمی رسیم
امّا
بهترین غریبه ات می مانم
که تو را
همیشه دوست خواهد داشت . . .
.
.
.
می خواهم داستانی از علاقه ام به تو را بنویسم :
یکی بود ، یکی …
بی خیال …
خلاصه اش میشود : دوستت دارم
.
.
.
ناسپاس از عشق پاکت نیستم
من که عمری با خیالت زیستم
دوستت دارم به جان تو قسم
روی حرفم تا ابد می ایستم!
.
.
.
کسی آیا می داند ؟!
پس از یاد گرفتن نام تو ، پس از “دوستت دارم
به چه می نازد الفبا ؟!
.
.
.
نیلوفرانه دوستت می دارم …
من درست مثل خودم ، هنوز و همیشه دوستت می دارم !
.
.
.
از دور دوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی
نگاهی
یا حتی بوسه ای
تنها دوستت داشتم …
اما حالا اگه دور شی …
چه کنم با اینهمه وابستگی …
.
.
.
مرگم باد اگر لحظه ای کوتاه بیایم
از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف
که ” دوستت دارم ”
.
.
.
قبل از اینکه به کسی بگی دوستت دارم
خوب فکراتو بکن
شاید چراغی در دلش روشن کنی
که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد
.
.
.
چقدر این دوست داشتنهای بی دلیل خوب است
درست مثل همین باران…که بی سوال …
فقط می بارد…آرام …شمرده شمرده…فقط می بارد
چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است
.
.
.
می خواهم از تو بنویسم برای تو که در تمام لحظاتم وجود داری
خنده هایم برای توست با تو بودن مرا شاد می کند
و بی تو بودن مرا گریان
تو با من هستی در حالی که در کنارم نیستی
تو با منی چون در قلب منی.قلبم را با دنیا عوض نمی کنم
چون تو در آنی و من تنها تو را دوست دارم
.
.
.
دوسش داری ؟!
پس یادت باشه !
فقط دوست داشتن کافی نیست !
عشق مراقبت می خواد !
.
.
.
همین که تو می دانی
دوستت دارم
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را
دنیـا
.
.
.
پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد
من زرد می شوم
و تا کفشهای رفتنت جفت می شود
غریب می مانم
و نیلوفرانه دوستت دارم
نه مثل مردمی که عشق را از روی غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه

 زَمـیــن بـِـه مَـرد بــودَنـَـت نــیــآز دآرِه ،مــَـرد بــآش

مــَـردونــِـه حـَـرفـــ بــِـزَن ...

مــَـردونــِـه بــِـخـَـنــد ....

مــَـردونــِـه  عــِـشـــق بــِـوَرز .

مــَـردونــِـه گــِـریــِه کــُن ،

مــَـردونــِـه  بــِـبــَخــش ...

مـَـرد بـآش ، نـَـه فــَـقــَط بــآجـِـســمـِـت ، بــآنـِـگــآهــِـت ، بــآ اِحــســآســِـت ، بــآ آغــوشــِـت

مــَـردبـــآش وَ هــیــچـــوَقـــت نــآمــَـردی نـَـکــُـن...

مـَـخــصـوصــآ بـَـرآی کـَســی کـِـه بـِـه مـَـردونـِـگـیـت تـِـکـیـِـه کـَـردِه وَ بــآوَرِت کـَـردِه

مــــــــــَــــــــــرد بــــــــــــــآشــــــــ ـ ـ ـ . .
.

|

 


 

 

 با بلندترین صدای ممکن فریاد میزد قرار نبود اینجوری بشه دوستم داشت ..
بهم قول داده بود ، قرار نبود اینجوری بشه ، خدا خدا خدا به کی بگم دوستش دارم...
خدا خدا خدا ...
در عرض چند ثانیه چهار ، پنج تا از لات های فامیل عروس/داماد ریختن سرش و تا جایی که میخورد زدنش و پرتش کردند گوشه ی خیابون!
بعد از یه مدتی بلند شد و نشست کنار جدول خیابون این بار اما بی صدا همه چیز و نگاه میکرد و اشک ها شُ با پشت دستش پاک میکرد ..

 

 

 

پ.ن : دیشب به اندازه ی تموم این چند سال همراش گریه کردم ...


 

 

 سرعت بالا بر خلاف همیشه "
 

 

اونقدر که میترسم به جلو نگاه کنم

 

آهنگ با تن بالا

تاريخ : چهار شنبه 24 مهر 1392 | 20:15 | نويسنده : کفایت

 

خودآ جونی !!!

میشه خیلی ناگهانی و ناغافل

به دلش بندازی که بی نهایت دلم برایش تنگ شده است ؟

این روزها خیلی می خواهمش ... :(

این روزها چقدر جایش اینجا خالی ست ... :
(


.
تو این چند روزه که رفتی ،همش حرف میزنم با تو
جلوی آینه وایمیستم ،خودم میدم جواباتو
شبیه خوبیهات میشم ،به جات میگم دوست دارم
با چشمای تو میخوابم ،خودم تا صبح بیدارم
نمیشه نه نمیشه مطمئن باش ،که این حال خوشو از من بگیری
بدون من بری با هر کی باشی ، تو از دنیای من بیرون نمیری
توی این چند روزه که رفتی همش توی خیابونم
دیگه از خونه می ترسم ،مریض و گیج و داغونم
همون جاهایی میرم که منو یاد تو میندازن
ولی حتی خیابونا منو بی تو نمیشناسن
تو هرجایی باهام بودی یه جای خالی میبینم
نمی پرسم چرا نیستی ،خودم جای تو میشینم 
 مجموعه بی نظیر از عکس های  متحرک با عنوان عشق
پ

خخخخخخخخخ

      





 

از خدا فقط تورو خواستم!

خدا
اون برایم
خیلی زیاد بود ؟ !!!!
|

 

 یعنی اینقدر دلم میخواد بغلت کنم و فشارت بدم که حد نداره
میخوام استخوانت ترک بخوره
میخوام تنگی نفس بگیری 
میخوام بفهمی خیلی دوستت دارم نفهم !

|

 

 تمام خستگی هایت را یکجا میخرم !
تو فقط قول بده ...
صدای خنده هایت را به کسی نفروشی ...!

 

 
پیدایت می کنم

حتی اگر

پشت ابرها پنهان شده باشی

ماه که گم نمی شود .....!

|

 برای خودت زندگــــی کن و لذت ببر به جهنم که رفت بی لیاقت بود
کسی که تورا دوست داشته باشد
با تو میماند ،
برای داشتنت می جنگد...
امـا اگــــر دوســــــت نداشته باشد
به هر بهانه ای میرود... رفت به درک ...

 

 


عکس را اول نگاه کن

حالا یک روز عاشق میشوی
ازدواج میکنی
زندگی میکنی
بچه دار میشوی
بچه هایت بزرگ میشوند
تو و عشق ات پیر میشوی
و یک روز

اگر عشق ات زودتر از تو مرد . . .

فکرش را بکن!!

 

 

 


 

هاى تویى که دارى جاى منو میگیرى یادت باشه:
کم حوصله ست ...
شاید به ظاهر جدى باشه ولى قلب مهربونى داره ...
بد قول نیست اما گاهى گرفتاره ...
تو داره ...
خسته که باشه بهتره تنهاش بذارى ...
اگه بخواد باهات حرف بزنه خودش میگه ...
ضمناً
اون همه چیزِ منه ، حق ندارى اذیتش کنی ...



 

 گناهم اینه،فاحشه نیستم..
 
هرزه نیستم..
نگاهم و نمیفروشم..


وقتی که نیستی،وقتی کم هستی!


گناهم اینه،،وقتی نیستی خودمو با چیز دیگه سرگرم نمیکنم!


گناهم اینه که دردامو فقط با دل خودت قسمت میکنم..


حالا خسته شدی از غرغر های مکرر ...


ایرادگیری و بهونه هام..


تا حالا یه زن انقد آسیب پذیر ندیدی؟!
عیب نداره گلم...


یروز با همه وجود میفهمی عشق با آدم چیکار میکنه،

وقتی "همه دنیات" بشه یه نفر..
یک لحظه که اون یه نفر ازت دور میشه،


برات یک عمر میگذره.....

 


 

 

 یکی از ﻟﺬﺗﮫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﮐﻼ ﻋﻼﻗﻪ ی ﺧﺎﺻﯽ ﺑﮫﺶ دارم اﯾﻨﻪ ﮐﻪ...

زﯾﺮ ﺑﺎرون ﺧﯿﺴﻪ آب ﺗﻮی ﭘﺎرک ﻗﺪم ﺑﺰﻧﯿﻢ...
ﺑﮫﻢ ﺑﮕﻪ دووووووﺳـــــــﺘــــــ دارﻣــــــ...
ﺗﺎ ﺑﯿﺎم ﺟﻮاب ﺑﺪم،ﺑﺎ ﺻﺪای ﺑﻠﻨﺪﺗﺮی ﺟﻤﻠﻪ ﺷﻮ ﺗﮑﺮار ﮐﻨﻪ...
دوﺑﺎره ﺗﺎ ﺑﯿﺎم ﺟﻮاب ﺑﺪم ﺑﺎ داد ﺑﮕﻪ دوووووﺳــــــﺘــــــ دارﻣــــــــــ...
ھﻤﻪ ﻧﮕﺎﻣﻮن ﮐﻨﻦ.... ﺗﻮ دﻟﺸﻮن ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﺴﻮدی ﮐﻨﻦ...
ﺑﮕﻢ: ھﯿـــــــــــــ آروﻣﺘـــﺮ......
ﺑﮕﻪ: ﻣﯿﺨﻮام ھﻤﻪ دﻧﯿﺎ ﺑﺸﻨﻮن....و ﺑﺎز ﺗﮑﺮار ﺗﮑـــــــﺮار ...
ﮐﻞ ﭘﺎرک از ﺻﺪاش ُﭘﺮ ﺷﻪ...
ﺑﻌﺪ ﻣﻦ ﺟﻠﻮی دھﻨﺸﻮ ﺑﮕﯿﺮم و ﺑﮕﻢ:
ﻣﻨـــــــــــــﻢ دوووووووﺳـــــــــــﺖ دارﻣــــــــــــــ....

تاريخ : یک شنبه 14 مهر 1392 | 19:23 | نويسنده : کفایت

تاريخ : یک شنبه 14 مهر 1392 | 19:20 | نويسنده : کفایت

خیلی سخته مثه .... التماس بکنی به عشقت

 

 اما اون مثه یه اشغال بندازت دور...

 


 

 

 

 

تا دیروز هرچه می نوشتم عاشقانه بود

 

از امروز هرچه بنویسم صادقانه است

 

عاشقانه دوستت دارم 

 

 
آدم شوی….
به لبهایم قفل زدم درباره عشق تو
 
به کسی چیزی نگویم
 
شاید روزی خودت
 
آدم شوی….
 
 
 
 
 

نوازشگر خوبی نبودی

سفید شده تار مویی رو که میگفتی با دنیا عوضش نمیکنی!

 

به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم …

 

یک ویرگول میگذارم ،

 

این هم امیدیست ، شاید که برگردی …

 

163.png

 

 

زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …

 

ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …

 

 

خدایا!!

 

این بند دل آدم کجاست؟

 

که گاهی با

 

یک اسم

 

یا حضور یک نفر

 

و یا با یک لبخند "پاره" میشود...

 
 

خیابان عشق

 

هر کسی برای خودش خیابانی دارد…

کوچه ای…

کافی شاپی..

و شاید عطری…

که بعد از سالها… خاطراتش گلویش را چنگ میزند!

سایت عاشقانه

 

دوره ،دوره ی گرگهاست …

مهربان که باشی ، می پندارند دشمنی!

گرگ که باشی ، خیالشان راحت میشود از خودشانی!!!

ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم

 
 
 
 
مرگم باد اگر لحظه ای کوتاه بیایم
 
از تکرار این پیش پا افتاده ترین حرف که
 
دوستت دارم
 

 

سایت عاشقانه ساکار

 

باختی در کار نیست

برای تو قلبم را ریسک می کنم

یا می برم یا می میرم …

 

کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت

نوبت به ما که رسید قلم افتاد…

دیگر هیچ ننوشت!

خط تیره گذاشت و گفت:

تو باش اسیر سرنوشت…

 

سایت عاشقانه ساکار

 

خسته ام مثل درخت سروی که سال ها در برابر طوفان ایستاد

 

و روزی که به نسیمی دل داد ، شکست ...

 

 

 

مرا میان بازوانت مومیایی کن

شاید ... هزار سال بعد

باستان شناس کنجکاوی از عاشقانه های دستانت

رمز گشایی کند ...!

 
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است
 
کافیست دلت گیر باشد